اشاره‌: علاقه‌مندان و طالبان معارف دینی، کم‌وبیش با نام «محمد ابراهیم ساعدی رودی» از طریق آثارش، آشنایند. ساعدی رودی، متولد ۱۳۴۹ از شهرستان خواف در استان خراسان رضوی، دانش‌آموخته‌ی حوزه و دکتری تفسیر و علوم‌القرآن از دانشگاه ‌ام‌درمان سودان، نویسنده، مترجم و شاعر و دارای بیش از هفتاد اثر تألیف، ترجمه و شعر کودک چاپ شده است. به‌ بهانه‌ی انتشار اثر جدیدش، «رابطه‌ی بین جهاد و قتال» با وی گفت‌وگویی ترتیب داده‌ایم که‌ توجه‌ شما را بدان جلب می‌نماییم. 

 •همچنانکه‌ می‌دانیم به‌ تازگی از شما کتابی تحت عنوان «رابطه‌ی بین جهاد و قتال» چاپ و منتشر شده‌ است، ضمن عرض تبریک و خداقوت، به‌ عنوان نخستین سؤال، بفرمایید شما چه تعریفی از «جهاد فی سبیل الله» دارید؟ 

بسم الله الرحمن الرحیم اولاً تشکر می‌کنم از دست‌اندرکاران پایگاه اطلاع رسانی اصلاح، به ویژه شما برادر عزیز که زحمت این گفت‌وگو را کشیده‌اید. 

جهاد از ماده‌ی جَهَد است. یعنی مشقت، سختی، تلاش و کوشش، لذا هر بذل جهدی در راه خدا جهاد در راه خدا است که انواع جهاد در راه خدا بی‌شمار و به اندازه‌ی شعب و فروع اسلام است که برخی از آن‌ها را نام می‌برم: 

ـ ما جهاد مالی داریم ـ همان‌طور که جهاد بدنی یا جانی داریم ـ: 

 «وَجَاهِدُوا بِأَمْوَالِکُمْ وَأَنْفُسِکُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ...» [التوبة: ۴۱]. 

 (با مال‌ها و جا‌‌نهایتان در راه خدا جهاد کنید...) 

ـ جهاد با زبان داریم: 

رسول الله -صلّی‌الله‌علیه‌وسلّم- می‌فرماید: 

 «جَاهِدُوا الْمُشْرِکِینَ بِأَمْوَالِکُمْ وَأَنْفُسِکُمْ وَأَلْسِنَتِکُمْ». 

 (با مال‌ها، جان‌ها و زبا‌‌نهایتان با مشرکان بجنگید.) 

ـ خدمت به پدر و مادر هم «جهاد» است: 

جوانی دوست دارد در جنگ با دشمن شرکت کند، او فکر می‌کند که فقط جنگ با دشمن «جهاد» است، لذا نزد رسول الله -صلّی‌الله‌علیه‌وسلّم- می‌آید و از ایشان اجازه می‌گیرد تا در جنگ شرکت کند. رسول الله -صلّی‌الله‌علیه‌وسلّم- از او درباره‌ی زنده بودن پدر و مادرش می‌پرسد. وقتی جواب جوان مثبت است، رسول الله -صلّی‌الله‌علیه‌وسلّم- به او دستور می‌دهد که به آنان خدمت کند که جهادش همین است، نه جنگ با دشمن! 

جَاءَ رَجُلٌ إِلَى النَّبِیِّ فَاسْتَأْذَنَهُ فِی الْجِهَادِ. 

فَقَالَ: «أَحَیٌّ وَالِدَاکَ؟» 

قَالَ: نَعَمْ. 

قَالَ: «فَفِیهِمَا فَجَاهِدْ». 

مردی نزد پیامبر آمد و از ایشان اجازه‌ی جهاد خواست. 

فرمود: (آیا پدر و مادرت زنده هستند؟) 

گفت: بله. 

فرمود: (پس در خدمت به آن دو جهاد کن.) 

این حدیث از باب تمثیل، نه حصر خدمت به پدر و مادر را جهاد می‌داند، ورنه هر خدمتی (به پدر و مادر، همسر، فرزندان، خواهران، برادران، خویشاوندان، دوستان، همسایگان، جامعه، انسانیت، حیوانات، طبیعت و تمام جهان هستی) جهاد است! 

ـ جهاد با قرآن و استدلال‌های آن جهاد بزرگ است: 

 «وَجَاهِدْهُمْ بِهِ جِهَادًا کَبِیرًا» [الفرقان: ۵۲]. 

 (و با قرآن با آنان به جهادى بزرگ ب‌پرداز.) 

طبق این آیه باید جهادِ بزرگ ما مسلمانان در هر زمان با قرآن و استدلال‌های قرآنی باشد. 

ـ در احادیث صحیح گفتن سخن حق و عدل در برابر پادشاه زورگو افضل الجهاد معرفی شده است: 

 «أَفْضَلَ الْجِهَادِ کَلِمَةُ عَدلٍ عِنْدَ سُلْطَانٍ جَائِرٍ». 

 (افضل الجهاد گفتن سخن عدل در برابر پادشاه ستمگر است.) 

ـ چنان که جهاد با نفس و خواهشات آن به عنوان افضل الجهاد معرفی شده است: 

 «أَفضَل الجِهَاد أن تُجَاهِدَ نَفسَکَ وَهَوَاکَ فِی ذَاتِ الله -عزّوجلّ-». 

 (افضل الجهاد این است که به خاطر خدا با نفس و هوایت جهاد کنی.) 

ـ حجِ مقبول هم بهترین و زیبا‌ترین جهاد زن است: 

از‌ ام‌المؤمنین عایشه ـ رضی الله عنها ـ روایت شده است که گفت: گفتم:‌ ای رسول خدا! آیا همراه شما جنگ و جهاد نکنیم؟ 

فرمود: 

 «لَکِنَّ أَحْسَنَ الْجِهَادِ وَأَجْمَلَهُ الْحَجُّ، حَجٌّ مَبْرُور». 

 (ولی بهترین و زیبا‌ترین جهاد حج است، حج مقبول.) 

پس معلوم شد که جهاد انواع و اقسام مختلفی دارد که قتال بخش و نوعی از جهاد است، نه همه‌ی جهاد و از میان اجزا و انواع متعدد و متفاوت جهاد هم افضل و یا بزرگ نیست. والله اعلم. 

جالبه بدانید که جهاد در قرآن به صورت منفی هم به کار برده شده است و من این موضوع را بعد از چاپ کتاب فهمیدم: 

 «وَإِنْ جَاهَدَاکَ لِتُشْرِکَ بِی مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا» [العنکبوت: ۸]. 

 «و اگر آن دو تلاش کردند که برای من شریک قرار دهی - که کمترین اطّلاعی از آن نداری - از ایشان اطاعت مکن» 

 •از منظر شما به‌ عنوان یک پژوهشگر تفسیر و علوم قرآنی، اصولاً چه رابطه‌ای میان «جهاد» و «قتال» در اسلام وجود دارد؟ 

بین جهاد و قتال رابطه‌ی «عموم و خصوص» هست. به این معنی که هر جنگی در راه خدا جهاد در راه خدا هست، ولی هر جهادی در راه خدا جنگ در راه خدا نیست. 

پس جهاد عام است و قتال خاص. 

قتال با شمشیر یک نوع از انواع بسیار زیاد جهاد است. 

مثلاً ما می‌گوییم هر تهرانی ایرانی هست ولی هر ایرانی تهرانی نیست. بعضی از ایرانی‌ها ساکن تهران و دیگران ساکن سایر نقاط کشور ایران هستند. هر قتالی جهاد هست ولی هر جهادی قتال نیست. 

قتال بخش کوچکی از جهاد است. جهاد هزاران نوع دارد، بلکه به اندازه‌ی شعب و فروع اسلام است که یکی از آن‌ها قتال است. 

 •شما در پیشگفتار کتاب، به وقوع انحرافی بزرگ در فهم دو مفهوم «جهاد» و «قتال» در میان مسلمانان اشاره نموده‌اید، اگر ممکن است، مُرادتان از «انحراف فهم» را بیشتر بسط دهید. 

امروزه وقتی بحث از جهاد می‌شود منظور قتال است، یعنی آنچه که در میان مردم معروف است، آن هم قتالی که در آن کشتن و جنگ است. در عصر حاضر از سوی بسیاری از مسلمانان ـ به ویژه مؤمنان پرشور و احساساتی ـ ظلم زیادی به «جهاد» شده و تا آن‌جا نحیف شده است که مفهومش در بخشی از معنایش که‌‌ همان «قتال و جنگ» است، محدود گشته است، آن‌هم «قتال و جنگ» مسخ شده‌ای که هر روز شاهد صحنه‌هایی از آن در صفحات تلویزیون و اینترنت هستیم. صحنه‌های انباشته‌ی پیکر‌های بی‌گناه مردان، زنان و کودکان مسلمان پاکستانی، افغانی، عراقی و... که در نتیجه‌ی آن دشمنان جار می‌زنند که «جهاد و قتال» یعنی، بمب، انفجار، انتحار، تعصب، انتقام‌، بی‌رحمی، حقد، کینه، قتل، غارت، خونریزی، جرم، جنایت، آتش، دود، خاکس‌تر، رنج، درد، عذاب و... 

و امروزه وقتی کسی یا گروهی را متهم به عدم انجام «جهاد» می‌کنند، منظورشان‌‌ همان «جنگ و قتال» است و آن‌هم «جنگ و قتالی» که مد نظر خودشان هست که نمونه‌های مسخ شده‌ی آن را در گوشه و کنارمان شاهدیم. 

آیا جهاد مقدس مسلمانان این است؟! 

آیا منفجر کردن بمب در یک مسجد و آن هم در زمانی که مؤمنان مشغول اقامه‌ی فریضه‌ی نماز به صورت دسته جمعی هستند جهاد و قتال است؟ 

آیا کسی که بمب به کمرش می‌بندد و در یک منطقه‌ی تجاری شلوغ و پرجمعیت خود را منفجر می‌کند تا تعداد بیشتری از زنان، مردان و کودکان غافل و بی‌گناهی که مشغول خرید هستند، کشته شوند، مجاهد و مقاتل است؟ 

آیا منفجر کردن اتوبوس، قطار، هواپیما و... که پر از زن، مرد و کودک بی‌گناه و بی‌خبر است جهاد و قتال شمرده می‌شود؟ 

آیا جهاد و قتال یعنی کشتن هر چه بیشتر؟ 

خونریزی هرچه زیاد‌تر؟ 

ویرانگری هر چه شدید‌تر؟ 

 •آیا تاریخ و داستان این انحراف بزرگ در فهم محتوای «جهاد» مختص دوران معاصر است یا این بدفهمی در میان مسلمانان، مسبوق به سابقه است؟ 

قبل از این هم در میان مسلمانان وجود داشته است. خوارج و امثال خوارج که گروهی ظاهر گرا و حرف گرا بودند، در طول تاریخ چنین برداشت‌هایی داشتند، ولی همواره چنین گروه‌هایی در حاشیه‌ی جامعه‌ی اسلامی بودند و اگر قدرت را در منطقه‌ای به دست گرفتند، قدرتشان دوام چندانی نداشت و هرگز چنین گروه‌هایی نقش سازنده‌ای در تمدن اسلامی نداشته و ندارند، بلکه ویرانگری آنان خود نمایی می‌کند. 

به این خاطر رسول -صلّی‌الله‌علیه‌وسلّم- خدا از غلو و زیاده روی بر حذر می‌دارد: 

 «هَلَکَ المُتَنَطِّعُون» 

 «متنطعون هلاک شدند.» 

رسول محبوب به خاطر اهمیت این موضوع، این جمله را سه بار تکرار فرمود. 

متنطعون کسانی هستند که در اعمال خود، مانند عبادت، سخن گفتن و... جاهایی که جای سخت‌گیری نیست، بی‌مورد سخت‌گیری می‌کنند و بر خود فشار می‌آورند. 

 •به نظر شما چه علت یا مجموعه عواملی دست به دست هم داده‌اند که این بدفهمی در دو مفهوم «جهاد» و «قتال» در میان مسلمانان به دست داده‌ شود؟ 

عواملی چون ظاهر گرایی و حرف‌گرایی و چسبیدن به قشر و پوسته و‌‌ رها کردن مغز و هسته، اخلاص زیاد و علم کم، عجله در رسیدن به نتیجه، تند روی و غلو، فتواهای تند و خشن و... البته فراموش نکنیم که یکی از عوامل هم دشمنان هستند که خودشان یا دست نشانده‌های آنان در جهان اسلام به نحوی از انحاء از این تندروی‌ها و بدفهمی‌ها حمایت می‌کنند و سد راه فهم درست و میانه روانه می‌شوند تا به این وسیله چهره‌ی اسلام را خدشه دار کنند و اسلام را یک دین خشن جلوه دهند. 

 •شما در این اثر، به «جهاد اکبر» اشاره‌ای دارید. از نظر شما، کدامیک از انواع جهاد را می‌توان، نمود عینی جهاد اکبر دانست؟ 

من در این کتاب در مورد «جهاد کبیر» که به نص قرآن «جهاد به وسیله‌ی قرآن» است و «افضل الجهاد» که طبق احادیث «گفتن سخن حق و عدل در برابر پادشاه زورگو» و هم چنین «جهاد با نفس و خواهشات آن» است سخن گفتم. لذا یکی از انواع بر‌ترین جهاد این است که با نفس و خواهشات نفسانی مبازره کنی. 

 •با عنایت به تحلیل وضعیت موجود جهان اسلام و تحولات شتابناک جهانی که اغلب به زیان مسلمانان نمود پیدا می‌کند و منجر به وقوع جنگ‌های خانمانسوز و تفرقه‌افکنانه شده است؛ کدام نوع از انواع «جهاد» باید در اولویت کاری جریان «بیداری اسلامی» و عموم مسلمانان قرار داشته باشد که با اصول و معیارهای حقوق بشری و دموکراسی هم سازگاری داشته باشد؟ 

مهم‌ترین جهاد در عصر حاضر جهاد فهم درست اسلام، جهاد میانه‌روی، جهاد آسانگیری، جهاد فهم مقاصد شرع، جهاد همزیستی مسالمت‌آمیز و جهاد رحمت است، چون بزرگ‌ترین معضل و مشکل جهان اسلام جهل و بد فهمی اسلام، تندروی، سختگیری، پرداختن به ظاهر، قشر و پوسته، عدم همزیستی با دیگران و خشونت است. 

 •از دیدگاه اسلامی در چه شرایطی «قتال» و نبرد مسلحانه بر مسلمانان جایز است؟ آیا این ظروف و زمینه‌ها در دنیای امروز عینیت یافته‌ است تا کسانی به نام اسلام، قتال و فعالیت مسلحانه را علیه دشمنانشان جایز شمارند؟ 

ابتدا باید بگویم که جهاد کنشی، خود خواسته و فعال است. به این معنی که همواره در جریان است، همیشه مطلوب، مفید و مثمر ثمر است. 

قتال واکنشی و انفعالی است. یعنی عکس العملی و مقابل به مثلی است. 

به عبارتی دیگر جهاد ابتدایی است و قتال دفاعی. 

یعنی ابتداءاً تو جهاد و بذل جهد می‌کنی، یکی از اعمال اسلام را انجام می‌دهی، ولی کسی دیگر مانع جهاد تو می‌شود و تو را مجبور به قتال می‌کند. 

پس تو مشغول بذل جهد و جهاد هستی، مثل انفاق در راه خدا، خدمت به پدر و مادر، مجاهده‌ی با نفس، دعوت و تبلیغ، رساندن ندای اسلام به گوش تمام جهانیان و... تو مشغول انجام یک شعبه از شعبه‌های اسلام و یک عمل از اعمال اسلام هستی، پس مشغول جهاد هستی، حال یک نیروی مهاجم یا بازدارنده مانع انجام کار و تلاشت می‌شود، تو باید به کار و تلاشت ادامه دهی، لذا برای این‌که دوباره مزاحمت ایجاد نکند، ناگزیر به دفع (دور کردن) و رفع (برداشتن) این نیروی مهاجم یا بازدارنده هستی، عملیات دفع و رفع این نیروی بازدارنده و مهاجم جنگ و قتال است. 

پس یک قدرت و نیرو مانع حرکت و تلاشت می‌شود: 

۱ـ یا به جامعه‌ی اسلامی هجوم می‌آورد تا آنان را از بین ببرد، 

۲ـ یا با ایجاد جو فشار، اختناق، شکنجه و مرگ مسلمانان مستضعفی را که به خدای یگانه و یکتا ایمان آورده‌اند به فتنه می‌اندازد تا از عقیده‌ی خود بازگردند. 

۳ـ و یا اجازه نمی‌دهد که ندای اسلام به گوش ملت‌ها برسد و مانع آزادی بیان می‌شود. 

برای دفع این هجوم، رفع این فشار‌ها و باز کردن راه برای رسیدن ندای اسلام به گوش تمام ملت‌ها قتال و جنگ گریزناپذیر است. 

این است معنی جهاد کنش و ابتدایی است و قتال واکنشی و دفاعی. 

بنابراین جهاد یک ارزش اختیاری و فعال است و قتال یک تکلیف اجباری و منفعل است. 

پس به این نتیجه می‌رسیم که قتال دفاعی و واکنشی به سه شکل است: 

۱ـ قتال ـ دفاعی و واکنشی ـ با نیروی مهاجم به صورت مقابله به مثل: 

خداوند در آیات ۳۹ و ۴۰ سوره‌ی حج می‌فرماید: 

 «أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ (۳۹) الَّذِینَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ بِغَیرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ یَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ» 

 (به کسانى که مورد هجوم جنگی قرار می‌گیرند، اجازه‌ی [دفاع] داده شده است، چرا که مورد ظلم قرار گرفته‏اند، و البته خدا بر پیروزى آنان سخت تواناست.‌‌ همان کسانى که به ناحق از خانه‏‌هایشان بیرون رانده شدند، آن هم فقط به این سبب که مى‏گفتند: پروردگار ما الله است.) 

آیه‌ی ۳۹: چون به مسلمانان حمله و تجاوز مستمر می‌شود، به منظور دفع این تهاجم و رفع این تجاوز به آنان ـ که مورد ستم واقع شده‌اند ـ اجازه‌ی قتال داده شده است. 

آیه‌ی ۴۰: وانگهی آنان را به ناحق از سرزمینشان اخراج کردند، مگر آنان اسلحه کشیده بودند؟ جرمشان فقط این بود که می‌گفتند: پروردگار ما الله است، پس قتال حق مشروعشان است. 

آیا این اجازه‌ی قتال، فعال و ابتدایی بود، یا منفعل و دفاعی؟! 

قضاوت با خودتان. 

در آیه‌ی ۳۶ سوره‌ی توبه می‌فرماید: 

 «وَقَاتِلُوا الْمُشْرِکِینَ کَافَّةً کَمَا یُقَاتِلُونَکُمْ کَافَّةً». 

اگر «کَافَّةً» را حال فاعل در هر دو فعل بگیریم ترجمه چنین می‌شود: 

 (و همگى با مشرکان بجنگید، چنان‌که آنان همگى با شما مى‏جنگند.) 

اگر «کَافَّةً» را حال مفعول در هر دو فعل بگیریم ترجمه چنین می‌شود: 

 (و با همه‌ی مشرکان بجنگید، چنان‌که با همه‌ی شما مى‏جنگند.) 

انفعال و واکنش را ببینید: چنان‌که آنان همگی با شما می‌جنگند، شما هم همگی با آنان بجنگید. 

۲ـ قتال ـ دفاعی و واکنشی ـ با نیروی فشار و بازدارنده به خاطر رفع ظلم از مستضعفان زیر ظلم و ستم. 

خداوند در آیات ۷۴ و ۷۵ سوره‌ی نسا می‌فرماید: 

 «وَمَا لَکُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْیةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْکَ وَلِیّاً وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْکَ نَصِیرًا». 

 (و چرا شما در راه خدا [و در راه نجاتِ‏] مردان، زنان و کودکان مستضعف نمى‏جنگید؟ همانان که مى‏گویند: پروردگارا، ما را از این شهرى که مردمش ستم‏پیشه‏اند بیرون ببر و از جانب خود براى ما سرپرستى قرار ده و از نزد خویش یاورى براى ما تعیین فرما.) 

چنان‌که دیدید این یک قتال ـ دفاعی و واکنشی ـ است با نیروی فشار و بازدارنده به خاطر رفع ظلم از مستضعفان زیر ظلم و ستم. 

۳ـ قتال ـ دفاعی و واکنشی ـ با نیروی بازدارنده برای برقراری آزادی بیان و رسیدن ندای اسلام به گوش همگان. 

مسلمان باید بذل جهد و دعوت و تبلیغ کند و ندای اسلام را به گوش تمام جهانیان برساند، حال اگر نیرویی مانع آزادی بیان شد، نگذاشت پیام اسلام به گوش همگان برسد و مردم به خاطر آن قدرت می‌ترسیدند به ندای اسلام گوش کنند، برای برداشتن این نیرو و آزاد کردن مردم در انتخاب عقیده، قتال صورت می‌گیرد، نه برای وادار کردن به پذیرش عقیده، چنان‌که مغرضان ترویج می‌دهند. 

خداوند در آیه‌ی ۱۳۹ سوره‌ی بقره می‌فرماید: 

 «... وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَکُونَ فِتْنَةٌ وَیکُونَ الدِّینُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلَا عُدْوَانَ إِلَّا عَلَى الظَّالِمِینَ». 

 (... با آنان بجنگید تا دیگر فتنه‏اى نباشد، و دین، مخصوص خدا شود، پس اگر بازایستادند، تجاوز جز بر ستمکاران روا نیست.) 

بسیاری از مفسران گفته‌اند که منظور این آیه این است: با آنان بجنگید تا دیگر شرکی در میان نباشد و دین برای خدا باشد و همه ایمان بیاورند. 

اگر منظور آیه این باشد که اجبار می‌شود و با آیه‌ی «لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ» (در دین هیچ اجبارى نیست.) مخالف است. 

منظور این نیست که دست از شرک بردارند و ایمان بیاورند، چون بعدش می‌فرماید: «پس اگر بازایستادند، تجاوز جز بر ستمکاران روا نیست.» یعنی از فتنه و باز داشتن مردم از انتخاب و عمل به هر دینی که می‌خواهند، باز ایستادند، نه از شرک باز ایستادند، چون معنی ندارد و چنین چیزی در این آیه مطرح نیست. منظور از «دین» در آیه‌ی «... وَیکُونَ الدِّینُ لِلَّهِ» خضوع و خشوع است. 

شیخ مصطفی مراغی در تفسیر این آیه می‌گوید: 

 «یعنی دین هر شخص خالص برای خدا باشد و در آن هیچ اثری از ترس غیر خدا نباشد، پس به خاطر ترک آن به فتنه نیفتد و به خاطر آن شکنجه نشود و نیازی به چاپلوسی، ابراز محبت، پنهان‌کاری و مدارا نباشد.» 

رشید رضا در تفسیر المنار گوید: 

 «تا ایمان در دل مؤمن امنیت داشته باشد و مؤمن هراسی از دشمنان نداشته باشد. در این صورت دینش بدون هیچ اضطراب و پریشانی خالص برای خداست، چون دین خالص برای خدا نمی‌شود مگر زمانی که از فتنه‌ها در امان باشد و قدرتش زیاد باشد که کسی جرأت تعدی به آن را نداشته باشد.» 

یعنی آزادی بیان برقرار شود تا دین هر شخص خالص برای خدا باشد و در آن هیچ اثری از ترس غیر خدا نباشد. دیگر به خاطر دینش او را به فتنه نیندازند، شکنجه نکنند و مجبور به خود سانسوری نباشد. دینش خالص برای آن ذاتی باشد که در این آیه فتنه و باز داشتن از دین را رد کرده است و در آیه‌ی خداوند ۲۵۶ سوره‌ی بقره اکراه در آن را رد کرده است، آن‌جا که می‌فرماید: 

 «لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ»؛ در پذیرش دین هیچ اجبارى نیست.

وانگهی جهاد را باید حکومت رهبری کند، اشخاص به تنهایی نمی‌توانند این کار را انجام دهند، باید حکومتی اعلان جهاد کند، مردم را بسیج و منظم کند ور نه هرج و مرج می‌شود و وضعیتی به وجود می‌آید که در خیلی جا‌ها شاهدش هستیم. 

 •همچنانکه‌ می‌دانید، امروزه کم نیستند، گروه‌های افراطی‌ای که جهاد را عین قتال ترجمه می‌کنند و حتی در عرف و ادبیات سازمانی‌شان، به گروه‌های «جهادی» موسوم‌اند. این گروه‌های افراطی چه چیزی از منابع کتاب و سنت را مستمسک قرار می‌دهند که قتال و جهاد را با هم یکی می‌انگارند؟ 

این‌ها به بعضی از نصوص که ظاهراً تند و خشن هستند و جنبه‌ی تاکتیک و مانور دارند، تمسک می‌جویند در حالی که اگر به این نصوص دقت شود خیلی واضح است. نصوصی از این قبیل: 

۱_ «... فَإِذَا لَقِیتُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّى إِذَا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاءً حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا ذَلِکَ وَلَوْ یَشَاءُ اللَّهُ لَانْتَصَرَ مِنْهُمْ وَلَکِنْ لِیَبْلُوَ بَعْضَکُمْ بِبَعْضٍ وَالَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَلَنْ یُضِلَّ أَعْمَالَهُمْ» [محمد: ۴]. 

 (... پس چون با کسانى که کفر ورزیده‏اند برخورد کنید، گردن‌ها [یشان‏] را بزنید، تا چون آنان را [در کشتار] از پاى درآوردید، پس [اسیران را] استوار در بند کشید، سپس یا [بر آنان‏] منّت نهید [و آزادشان کنید] و یا فدیه [و عوض از ایشان بگیرید]، تا در جنگ، اسلحه بر زمین گذاشته شود. این است [دستور خدا] و اگر خدا مى‏خواست، از ایشان انتقام مى‏کشید، ولى [فرمان پیکار داد] تا برخى از شما را به وسیله‌ی برخى [دیگر] بیازماید و کسانى که در راه خدا کشته شده‏اند، هرگز کار‌هایشان را ضایع نمى‏کند.) 

منظور از «فَإِذَا لَقِیتُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا» رو به رو شدن در جنگ است، نه هر وقت با کافران روبه‌رو شدید، چنان‌که برخی از شتابزدگان می‌پندارند. 

ـ چون عرب‌ها به روز جنگ «یوم اللقاء» می‌گویند. شاعر متنخل هذلی می‌گوید: 

لا یُسْلِمُونَ قَرِیحاً حَلَّ وَسْطهُمُ * یَومَ اللِّقاءِ ولا یَشْوُونَ من قَرَحُوا

 (در روز جنگ مجروحی را که در می‌انشان افتاده تحویل نمی‌دهند و تیر‌هایشان در اصابت به دشمنانشان به خطا نمی‌رود.) 

وانگهی آیه نیز به صراحت می‌گوید که منظور از این رویارویی جنگ است، آن‌جا که می‌فرماید: 

 «... حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا». 

 (... تا در جنگ، اسلحه بر زمین گذاشته شود.) 

پس وقتی با کافران وارد جنگ شدید گردن‌ها را بزنید تا از پای درآیند و شکست بخورند و دیگر کسی کشته نشود و بعد آنان را دستگیر کنید. 

پس هدف کشتن آنان نیست، چنان‌که برخی تصور می‌کنند، بلکه شکست دادن آنان است تا زنده بمانند و کشته نشوند، بله تأکید می‌کنم: تا زنده بمانند و زنده بمانند. 

ورنه می‌گفت آنان را تا آخرین نفر بکشید. 

حتی وقتی آنان را اسیر کردید نگفت همه را از دم تیغ بگذرانید، بلکه فرمود که فقط دو گزینه در برابر آنان دارید: 

 «فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاءً». 

 (سپس یا [بر آنان‏] منّت نهید [و آزادشان کنید] و یا فدیه و عوض بگیرید.) 

۱ـ یا بر آنان‏ منّت نهید و آزادشان کنید. 

تا زنده بمانند و چه بسا در آینده به خاطر این برخورد بزرگوارانه متمایل به اسلام شوند و یا به هر دلیلی وارد اسلام شوند. 

۲ـ یا فدیه و عوض از ایشان بگیرید. 

تا زنده بمانند و وقتی برای ورود به اسلام داشته باشند. 

۲- «یا أَیهَا النَّبِی جَاهِدِ الْکُفَّارَ وَالْمُنَافِقِینَ وَاغْلُظْ عَلَیهِمْ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِیرُ» [التوبة: ۷۳ والتحریم: ۹]. 

 (اى پیامبر، با کافران و منافقان جهاد کن و بر آنان سخت بگیر و جایگاه‌شان دوزخ است و چه بد سرانجامى است‏.) 

این آیه اصلاً به معنی قتال نیست، چون این آیه به پیامبر -صلّی‌الله‌علیه‌وسلّم- دستور می‌دهد که با کفار و منافقان جهاد کند و در این مورد بر آنان سخت بگیرد و آن‌چه ثابت است این است که پیامبر -صلّی‌الله‌علیه‌وسلّم- با منافقان نجنگیده و اجازه‌ی جنگ هم نداشته است، پس منظور جهاد دعوی و رویارویی به وسیله‌ی آیات قرآن با آنان است. 

نمونه‌های بیشتری از این آیات را در کتاب بیان کردم. 

 •به‌ نظر شما یکسان‌انگاری و هم‌پوشانی دو مفهوم «قتال و جهاد» و یا خوانش خشونت‌آمیز از مفاهیمی همچون «إرهاب»گرفته‌شده‌ از آیه‌ی ٦٠ سوره‌ی انفال: (وَأَعِدُّوا لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّـهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِن دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّـهُ يَعْلَمُهُمْ وَمَا تُنفِقُوا مِن شَيْءٍ فِي سَبِيلِ اللَّـهِ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَأَنتُمْ لَا تُظْلَمُونَ) در بعد نظری و عینیت یافتن آن در عالم واقع در قالب گروه‌های مسلح، چه تهدیدی را متوجه‌ آیین اسلام بعنوان منبعی پویا، تمدن‌ساز و تحول‌آفرین می‌نماید؟ 

این ضرباتی جبران ناپذیر و ویران کننده به پروژه‌ی اسلام و دعوت اسلامی می‌زند. ببیند. بزرگ‌ترین ویژگی رسالت محمد -صلّی‌الله‌علیه‌وسلّم- چه بود؟ 

قتال بود؟ نماز بود؟ زکات بود؟ روزه بود؟... 

آیا خداوند فرمود: 

وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا لِلقِتَال؟ 

وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا لِلزَّکات؟ 

وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا لِلصَّلاة؟ 

نه، بلکه فرمود: 

 «وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ» [الأنبیاء: ۱۰۷]. 

 (ای پیامبر! ما تو را جز به عنوان رحمت برای جهانیان نفرستاده‌ایم.) 

بله رحمت و آن هم برای تمام جهانیان. 

به خدا قسم این گروه‌ها دارند محمد -صلّی‌الله‌علیه‌وسلّم- پیامبر رحمت را به عنوان عذاب برای جهانیان معرفی می‌کنند. 

خدای ما الرحمان الرحیم است، پیامبر ما رحمت للعالمین است، اسلام دین رحمت است و قرآن رحمت و شفا است. بنابراین چنین برداشت‌هایی صدمات جبران ناپذیر و ویران کننده به پروژه‌ی اسلام می‌زنند. 

 •نواندیشان و علمای مسلمان چه رسالتی در این آشفته‌بازار «کژفهمی» و قرائت‌های خشونت‌آمیز و جنگ‌طلبانه از متون اسلامی قرآن و سنت، دارند؟ 

یک سؤال مطرح می‌کنم. بزرگ‌ترین معضل جهان اسلام چیست؟ 

آیا معضل عدم اخلاص، عدم ایمان، عدم پایبندی، عدم فهم درست اسلام و وجود جهل است؟ 

همه‌ی این مشکلات وجود دارد، ولی بزرگ‌ترین معضل جهل و عدم فهم درست اسلام است. 

خیلی از این تندرو‌ها اخلاص دارند، ولی فهم درست و صحیحی از اسلام ندارند، نفع اخلاص فردی است، ولی زیان عدم فهم صحیح از اسلام متوجه جمع مسلمانان می‌شود و چهره‌ی مسخ شده و کریهی را از اسلام نشان می‌دهد. 

لذا مأموریت علما تبلیغ فهم درست از اسلام و اصطلاحات اسلامی است. باید تحریف غالیان را از اسلام دور کنند. ابودردا -رضی‌الله‌عنه‌- از رسول محبوب -صلّی‌الله‌علیه‌وسلّم- روایت می‌کند که می‌فرماید: 

 «یَحْمِلُ هَذَا الْعِلْمَ مِنْ کُلِّ خَلَفٍ عُدُولُهُ، یَنْفُونَ عَنْهُ تَحْرِیفَ الْغَالِینَ، وَانْتِحَالَ الْمُبْطِلِینَ، وَتَأْوِیلَ الْجَاهِلِینَ». 

 «به دنبال هر نسلی کسانی (که بهترند)، حمل این علم را عهده دار می‌شوند و آن را از تحریف تندروان و دست بُرد باطل گرایان و تأویل جاهلا مصون می‌دارند.» 

وظیفه‌ی علما این است که به روشنگری بپردازند و اسلام را به دور از این تندروی‌ها و خشونت‌ها و خوریزی‌ها به مردم معرفی کنند. اسلامی که رحمت در آن موج می‌زند و در عین حال در مقابل متجاوزان از خود دفاع می‌کند و مقابله به مثل می‌نماید، ولی هرگز زیاده‌روی و خشونت نمی‌کند و تاریخ اسلام بهترین الگو برای ما در این زمینه است. 

والله اعلم بالصواب «رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذْنَا إِنْ نَسِینَا أَوْ أَخْطَأْنَا...»

• دکتر ساعدی عزیز، از اینکه‌ وقتتان را در اختیار ما و خوانندگان عزیز، قرار دادید، صمیمانه‌ سپاسگزاریم.

 من هم از شما سپاسگزارم.